آخرین اخبار
۲۴ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۵
بازدید:۶۱۱
تی اس تیرومورتی، نماینده سابق هند در سازمان ملل در یادداشتی می نویسد: نقش شورای امنیت سازمان ملل به دلایل مختلفی تحلیل رفته است که ریشه آن را بیشتر می توان در ماهیت غیر دموکراتیک و کهنه آن یافت. به عنوان مثال، نزدیک به ۷۰ درصد از دستور کار شورا مربوط به آفریقاست. اما بدون نمایندگی دائم آفریقا، شورا به چه اعتباری می تواند به اربابان سابق استعماری (هرچقدر هم که نیت خوبی داشته باشند) این اجازه را بدهد که تصمیم بگیرند چه چیزی برای آفریقا مطلوب است؟ یا شرکای جدید "توسعه" و/یا "امنیتی" تصمیم می گیرند چه چیزی برای آفریقا مطلوب است؟
کد خبر : ۳۲۴۴۰

نویسنده: تی اس تیرومورتی، نماینده دائم هند در سازمان ملل در نیویورک (2022-2020) و رئیس شورای امنیت سازمان ملل در ماه اوت 2021 بود. او ریاست کمیته مبارزه با تروریسم و کمیته تحریم های طالبان شورای امنیت سازمان ملل را بر عهده داشت. وی به عنوان دبیر (روابط اقتصادی) در وزارت امور خارجه هند (2020-2018) خدمت کرد. سابقه برجسته دیپلماتیک او شامل خدمت به عنوان کمیسر عالی هند در مالزی و اولین نماینده هند در تشکیلات خودگردان فلسطین در غزه است.

 

 

چندجانبه گرایی اصلاح شده اولین بار توسط نخست وزیر هند، نارندرا مودی در اجلاس سران بریکس در سال 2018 در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی مطرح شد. در آن زمان تاکید شد که از جمله اهداف تشکیل بریکس ده سال قبل از آن زمان، پیشبرد دستور کار اصلاحات در مورد چندجانبه گرایی و در نهادهای چندجانبه ای بود که دیگر منعکس کننده واقعیت های معاصر نیستند. به عبارت دیگر، هدف از تشکیل بریکس دادن صدای بیشتر در حکمرانی به سایر اقتصادهای بزرگ مانند بریکس بود. این موضع سریعا مورد تاکید رئیس وقت بریکس، رئیس جمهوری آفریقای جنوبی، سیریل رامافوسا، و برزیل قرار گرفت. اما دو عضو دیگر در مورد مفهوم چندجانبه گرایی اصلاح شده محتاط تر بودند.

موانع پیش روی اصلاحات چندجانبه

عبارت «اصلاح نظام چندجانبه» در سال 2019 در برزیل وارد متن مذاکرات بریکس شد. اما، در این زمان، بریکس با تناقضات داخلی خود در مورد دستور کار اصلاحات تحت فشار قرار گرفت. همانطور که وزیر امور خارجه هند، دکتر اس جایشانکار اخیراً اظهار داشت: "با تکامل نظم بین المللی، این تمایل برای حفظ گزینشی عناصر وضعیت 1945 در حالی عناصر دیگر مورد دگرگونی قرار می گیرند – و ما این را در سازمان ملل نیز می بینیم – سیاست جهانی را پیچیده می کند." چین، و تا حد بسیار کمتری روسیه، تنها تا زمانی مایل به اصلاح نهادهای جنگ جهانی دوم بودند که با اهداف آنها مطابقت داشته باشد. گستره اهداف آنها شامل استقبال از تمایل سه کشور هند، برزیل و آفریقای جنوبی (IBSA) برای عضویت دائم در شورای امنیت سازمان ملل متحد نمی شد. این تضادها مانع از آن شد که بریکس، به رغم دستاوردهایی مانند بانک توسعه جدید و توافقنامه ذخیره احتمالی، بتواند به صدایی قوی برای اصلاحات تبدیل شود.

نقش شورای امنیت سازمان ملل به دلایل مختلفی تحلیل رفته است که ریشه آن را بیشتر می توان در ماهیت غیر دموکراتیک و کهنه آن یافت. به عنوان مثال، نزدیک به 70 درصد از دستور کار شورا مربوط به آفریقاست. اما بدون نمایندگی دائم آفریقا، شورا به چه اعتباری می تواند به اربابان سابق استعماری (هرچقدر هم که نیت خوبی داشته باشند) این اجازه را بدهد که تصمیم بگیرند چه چیزی برای آفریقا مطلوب است؟ یا شرکای جدید "توسعه" و/یا "امنیتی" تصمیم می گیرند چه چیزی برای آفریقا مطلوب است؟ همانطور که دکتر جایشانکار در مجمع عمومی سازمان ملل متحد اشاره کرد، «این که یک قاره و منطقه به طور کامل از داشتن صدا در مجمعی که آینده آن را بررسی می‌کند محروم شود عمیقاً ناعادلانه است.» نیاز به اصلاحات اکنون بسیار فوری تر است زیرا شورای امنیت اکنون با گنجاندن مسائل صرفاً اجتماعی – اقتصادی و زیست محیطی در زیر این عنوان، دیدگاه گسترده‌تری را در مورد آنچه صلح و امنیت بین‌المللی تلقی می شود دارد و پنج عضو دائم شورای امنیت بدون داشتن نمایندگی، به تعیین سرنوشت دیگران می پردازند. 

این وضعیت به وضوح مطلوب نیست. شورای امنیت باید اصلاح شود تا واقعیت های معاصر را با جذب اعضای دائمی بیشتری از کشورهای در حال توسعه منعکس کند. اما در شرایطی که گروهی از مخالفان مصمم به ممانعت از هرگونه اصلاح در شورا هستند، تلاش 14 ساله برای اصلاح در کمیته مذاکرات بین دولتی که توسط مجمع عمومی سازمان ملل تشکیل شده کاری بیهوده بوده است.

ظهور تکثرگرایی

ناتوانی نهادهای چندجانبه در مقابله مؤثر با چالش‌های ژئوپلیتیکی و سایر چالش‌های اجتماعی – اقتصادی و مالی، شامل عدم اصلاحات در صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی، باعث شده است که چندین گروه تکثرگرا به دنبال رسیدگی به برخی حوزه‌ها یا مناطق مورد علاقه خاص باشند. برای آنها، این راهی برای مذاکره درباره قوانین و مقررات جدید و تأثیرگذاری بر زمینه وسیع تری از چندجانبه گرایی است. این از عواقب انواع رو به رشد چالش ها و ناتوانی ساختارهای حاکمیت چندجانبه فعلی برای مقابله با آنهاست.

دلیل ورود چین و نهادهای چندجانبه تحت رهبری چین به فضای مالی و اقتصادی چندجانبه، تعلل کشورهای توسعه‌یافته برای اطمینان از تصمیم‌گیری فراگیرتر و سنجیده‌تر در صندوق بین‌المللی پول و بانک‌های چندجانبه است. گسترش بانک توسعه جدید نیز تلاشی برای رفع این شکاف است.

نکته منفی این بوده است که گروه‌های تکثرگرا عمدتاً توسط کشورهای پردرآمد بزرگ‌تر تشکیل شده‌اند تا بر معماری چندجانبه به نفع خود تأثیر بگذارند، و این کار را برای کشورهای در حال توسعه کوچک تر در جنوب جهانی برای هر نوع تاثیرگذاری بر نتیجه دشوار می کند. کثرت گرایی فی نفسه نمی تواند سرآغاز چندجانبه گرایی اصلاح شده ای باشد که ما به دنبال آن هستیم. با این حال، چندجانبه گرایی فراتر از سازمان ملل و نهادهای اقتصادی و مالی است.

در مناقشه اوکراین، تقریباً همه چیز و آن هم به صورت یک جانبه به سلاح تبدیل شده است. در سایر مناطق نیز شاهد تأثیر تحریم‌های یکجانبه بر بخش‌های وسیعی از کشورهای در حال توسعه بوده‌ایم. این به دلیل اطمینان از این است که آنهایی که به «سلاح‌سازی» یک‌جانبه دست می‌زنند هرگز پاسخگو نخواهند بود. اقدامات آنها در اوکراین با بی توجهی به رفاه و منافع کشورهای در حال توسعه اعم از نفت، غذا، کود و یا امور مالی انجام شده است. ما باید الزام به پاسخگویی بیشتری را برای چنین اقداماتی ایجاد کنیم. در نتیجه، ما به یک معماری چندجانبه اصلاح‌شده و فراگیر نیاز داریم تا از این «سلاح‌سازی» که تقریبا شامل همه چیز شده است، جلوگیری کنیم.

آیا گروه 20 راه حل واقعی است؟

این ما را به گروه 20 می رساند. آیا گروه 20 می تواند به نقطه اتکای روند اصلاحات چندجانبه تبدیل شود؟ گروه 20 از برخی جهات، به دلیل ماهیت خود، این چنین بوده است. در حال حاضر گروه 20 احتمالاً دموکراتیک ترین گروه تکثرگراست. همه مناطق دارای نماینده هستند، اگرچه اتحادیه اروپا بیش از حد نماینده دارد. نمایندگان آفریقا کمتر هستند و هیچ جزیره کوچکی عضو آن نیست. ایجاد آن پس از بحران اقتصادی 1998-1997، و تصمیمات آن از جمله در طول بحران اقتصادی 2008 و در دوران کووید، تأثیر اجتماعی – اقتصادی و زیست محیطی مطلوب خود را داشته است. از آنجایی که گروه 20 با اجماع کار می کند، کشورها برای رسیدن به یک تصمیم قابل قبول مجبور به سازش هستند. در واقع همه حق وتو دارند و هیچ کس حق وتو ندارد. تصمیمات اجماعی سریع تر قابل اجرا هستند حتی اگر لزوماً الزام آور نباشند. بنابراین، از نظر فرایند، گروه 20 الگویی را ارائه می‌کند که می‌تواند با تغییرات جزئی بازتولید شود تا شامل تعداد بیشتر و متنوع تری از کشورها باشد. اما از نظر ماهیت چطور؟ تردیدی وجود ندارد که گروه 20 بهترین محفل برای پیگیری اصلاحات در مؤسسات و بانک‌های چندجانبه مالی و اقتصادی و ایجاد تغییرات در معماری قدیمی 1945 است. به عنوان مثال، کاهش بودجه، از جمله برای مقابله با عواقب کووید، تقویت اقدامات اقلیمی و پیگیری اهداف توسعه پایدار همچنان یک نگرانی جدی است. کمک‌کنندگان به‌طور قابل‌توجهی نمی‌خواهند دیگران در مورد نحوه استفاده از پولشان تصمیم بگیرند، به‌ویژه زمانی که تقاضاهای رو به رشد و متناقضی ناشی از درگیری‌های جدید و قدیمی و نیازهای بشردوستانه عظیم، به ویژه پس از کووید، وجود دارد. ما شاهد این بودیم که تسهیلات کوواکس با تصمیم غرب برای احتکار واکسن و عدم اختصاص بودجه به آن شکست خورد و جنوب جهانی را از واکسن‌های حیاتی و نجات بخش محروم کرد. گروه 20 ترکیب و توازن مناسبی را برای مقابله با این مسائل به شیوه ای نوین و فراگیر فراهم می کند و می تواند آغازگر اقداماتی برای اصلاح و رفع این شکاف ها در حکمرانی باشد. 

درگیری اوکراین همچنین دیدگاه برخی نسبت به گروه 20 را تغییر داده است. با توقف کار توسط اتحادیه اروپا، ایالات متحده و غرب در سازمان ملل و ناتوان شدن شورای امنیت با وتوی روسیه، نتایج حاصل از جریان های مختلف کاری گروه 20 تحت ریاست اندونزی نیز متوقف شد. کشورهای گروه 7 تاکنون اجازه نداده‌اند که در هیچ کدام از جریان های کاری، به غیر از یک مورد، اجماع حاصل شود. بقیه فعالیت ها فقط جمع بندی های ارائه شده توسط رئیس هستند که قدرت الزام‌آور بسیار کمتری دارند.

سیاسی شدن گروه 20 اکنون در معرض دید عموم است و گروه 20 نیز به سلاح تبدیل شده است! اکنون شاهد برداشتن گام‌های مردد از سوی گروه 20 در مسائل سیاسی هستیم و درها به این موضوع گشوده شده اند. بنابراین، قضاوت درباره اینکه که گروه 20 به چه میزان می تواند برای ایجاد چندجانبه گرایی اصلاح شده پیش رود زود است. اما اینکه گروه 20 به ساختار حکمرانی دموکراتیک تر و فراگیرتر تبدیل شده واقعیتی غیرقابل انکار است. و این واقعیت که همه قدرت های بزرگ گروه 20 را جدی گرفته اند، آینده خوبی را رقم می زند. مرکز ثقل به سمت گروه 20 تغییر کرده است. شاید بذر گسترش شورای امنیت سازمان ملل ناخواسته کاشته شده باشد.

ریاست کشورهای جنوب

در یک هم‌زمانی خوشحال کننده، اکنون چهار سال متوالی است که شاهد ریاست کشورهای در حال توسعه – اندونزی، هند، برزیل و آفریقای جنوبی – بر گروه 20 هستیم که به جنوب جهانی این امکان را می دهد که تاثیر خود را بر موضوعات و مذاکرات گروه بگذارند. کمترین کاری که این ریاست‌ها می‌توانند انجام دهند این است که به مسائل کشورهای در حال توسعه به شیوه‌ای مستقیم و مثبت‌تر رسیدگی کنند.

بنابراین، ریاست هند فرصتی بی‌نظیر برای هدایت خواسته‌ها و منافع جنوب جهانی به مذاکرات گروه 20 است. همچنین فرصتی برای رسیدگی به عواقب جهانی درگیری اوکراین فراهم می کند. و اولویت های هند برای گروه 20 نشان دهنده علاقه شدید ما به اصلاح چندجانبه گرایی است. یکی از پنج اولویت ما «نیاز به نهادهای اصلاح‌شده قرن بیست و یکم» است. شکی نیست که این شالوده برخی ابتکارات اصلاحی مهم برای کشورهای در حال توسعه خواهد بود. نشان دادن برخی از داستان های موفقیت هند برای منافع عمومی، مانند ابتکارات دیجیتال و سبز ما، یک تغییر دهنده بازی خواهد بود. علاوه بر این، هند از 9 کشور مهمان دعوت کرده است تا تعادل بیشتری در مشارکت ایجاد کنند. به طور کلی، هند به ویژه آماده رهبری گروه 20 با برنامه ای برای اصلاحات، توسعه سبزتر و حساس به صفات و ویژگی‏های اجتماعی دو جنس، فراگیر بودن، رشد، تغییر و نوآوری است.

 

منبع/ دیپلماسی ایرانی 

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها